حدود چهلسال قبل بود که خانه دوطبقهاش را حوالی میدان امامحسین (ع) فروخت و زمینی ۲۵۰متری را به ۳۰۰ هزارتومان در محله آزادشهر منطقه ۱۱ خرید؛ زمینی که دورتادورش بیابان بود. بولوار جلالآلاحمد، آن زمان وجود نداشت و به آن راسته ایرجمیرزا گفته میشد. از ایرجمیرزا به همه کوچههای فرعی راه باز بود، اما بعداز نامگذاری این معبر به اسم «جلالآلاحمد» و انجام اقدامات عمرانی، ورود به فرعیها مسدود شد و از هر پنجششکوچه، فقط راه یکی به فرعیها باز ماند.
حسن صفری از همان ابتدا ساکن نقطهای شد که حالا بخشی از معبر جلالآلاحمد ۴۸ است، خیابانی که در گذشته دور با نام «اسفند» شناخته میشد. میگوید: سالی که من در اینجا زمینی خریدم، بهجز خانه سر نبش و ملک کناری آن، خانه دیگری نبود. بعداز دوسهسالی که محله آباد شد، من و یکیدو نفر دیگر راه افتادیم تا برای مشارکت اهالی در آسفالت خیابان پول جمع کنیم.
تا یکیدو دهه قبل، در این محله فقط خانههای بزرگ دویستوپنجاه تا پانصد متری ویلایی و پردرخت دیده میشد. با ساخت آپارتمانها و گرانی ملک، این خانههای دلباز یکییکی تخریب و تبدیل به ساختمانهای چندواحدی شد.
محمدحسین سعادتخو یکیدوسال بعد از ما به این محله آمد و در زمین پشت خانه ما یک نانوایی بربری تنوری راه انداخت. تا قبل از فعالیت این نانوایی، اهالی، نان سفرهشان را از نانواییهای محدوده امامت تهیه میکردند.
دبستان «شهید غیوراصل» محله سیدرضی، تنها مدرسه این محدوده بود که هنوز هم سرپاست. بچههایم در این مدرسه درس خوانده اند. نام کوچه مدرسه، «آذر» بود و از ترس حمله حیوانات، هرروز بچهها را خودم یا همسرم تا مدرسه همراهی میکردیم.
سال۶۰ که در اینجا شروع به ساخت خانه کردم، مسجد حضرتزهرا (س) در خیابان سیدرضی ۳۵ فعال و پایگاه اعزام نیرو به جبهه بود. یادش بهخیر؛ در مسجد میدیدیم که جوانها و نوجوانها برای رفتن به جبهه چه کارها میکنند، از دستکاری در شناسنامه تا جازدن در صف.
تکتک درختان راسته جلالآلاحمد۴۸ را خود ساکنان محله کاشتند. با ساختوسازهای سالهای اخیر، این درختان مورد بیمهری قرار گرفتند و یکییکی خشک و درنهایت قطع شدند؛ البته دو درختی که من کاشتم، هنوز سرسبز مانده است.
* این گزارش پنجشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.